دانلود رمان عشق یوسف نودهشتیا
دانلود رمان عشق یوسف آیدا از دیدن شماره ی یوسف مثل همیشه دو حس متفاوت را همزمان داشت؛ یکی عشق و دیگری ترس. با این حال سریع موبایلش را جواب داد: سلام یوسف. یوسف سرد و عصبی پرسید: کجایی؟ زنگ زدم روی گوشی ویلا جواب ندادی؟ آیدا هول شد و با دستپاچگی گفت: من … اومـ … توی حیاطم! برق قطع شده بود، اومدم ببینم فیوز پریده!
دانلود رمان عشق یوسف
- ۹۸/۱۰/۱۸